به نام خدای خوبی ها و پاکی ها 

آقا جون سلام

امشب شب پنج شنبس و فردا نامه اعمال منو میارن تا ببینی .آقاجون گناه کردم ولی تو ببخش و از خدا هم بخواه منو ببخشه ولی لی تقصیر خودم نبود آقا یهویی شد ...  .ولش کن اصلا ؛نمیخواستم درباره این چیزا باهات صحبت کنم ,راسی چطوری آقا جون خوبی ؟خیلی دلم تنگ شده . 

آقا جون پس کی میای آخه میدونی دنیا پر از ظلم و بی عدالتی شده .مردم غزه زیر بارون خمپاره و بمب شبا رو روز میکنن و روزا رو شب آقا جون این صهیو نیست های افراطی دارن به حریم قدس تجاوز میکنن به این مکان مقدس بی احترامی میکنن وما این سر دنیا هیچ کاری از دستمون بر نمیاد . آقا جون شیعه ها تو عراق و سوریه دارن به دست این داعشی های بی دین کشته میشن ؛پس کی میای آقا ؟!

راسی بازم رفتم تو این حرفا ,امشب میخواستم از دلم واست بگم که تنگ یه نگاته ,ولی خوب میدونی حرفای دل منم از این اتفاقا جدا نیست ,آقا جون وقتی نیستی نیستی که نه تو همیشه هستی وقتی من نیستم یعنی به یاد تو نیستم هر خطا و گناهی رو مرتکب میشم و دل تورو میشکنم ,بعدش که فکر میکنم که چقدر تو رو ناراحت کردم از خودم متنفر میشم .

آقا جون مهدی جان دعا کن من عاشق بشم ,عاشقت بشم و آدم بشم ,دعا کن همیشه باتو وبه یاد تو باشم و گناه کردن رو کنار بذارم ...حداقل کمتر گناه کنم دعا کن من عاشق خدا بشم تا خدا عاشقم بشه و بعدم برای خودش شهیدم کنه .یا زینب 

امامم بی نهایت دوستت دارم.




برچسب ها: حرف ، دل ، من، مهدی جان،
نوشته شده در تاریخ چهار شنبه 12 آذر 1393 توسط دلداده زهرا

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد